۱۳۹۱ مرداد ۱۹, پنجشنبه

هر چقدر بشار اسد ضربه می خورد به همان نسبت جمهوری اسلامی نیز ضعیف تر می شود و این بحران سوریه قدرت جمهوری اسلامی را تهدید می کند

در نگاه رئیس سابق موساد سوریه برای قدرت جمهوری اسلامی نقش
کلیدی دارد. اما از نفوذ اسد پیوسته کم می شود. به ویژه فرار نخست
وزیرسابق ریاض حجاب خارج نشانگر این واقعیت است.



هرچقدر حکومت سوریه ضربه می خورد به همان نسبت جمهوری اسلامی نیز ضعیف تر
می شود: این گفتۀ رئیس سابق موساد افرایم هالوی در مصاحبه با نشریۀ هندلس
بلات است. وی بر آن است که سوریه برای ایران کشوری کلیدی در شمال
خاورمیانه محسوب می شود : «آنچه در سوریه رخ می دهد برای رژیم ایران تهدیدی جدی است.»
هالوی می گوید تهران نیاز دارد که حکومت اسد بر سرکار بماند. به نظر او
شکست حکومت سوریه، برای جمهوری اسلامی نیز شکستی راهبردی در راه تلاش این
کشور است که در خاورمیانه قدرت مسلط بشود.
وی معتقد است سربازان جمهوری اسلامی به نفع اسد فعالند. تازگی یک نظامی
بند پایۀ جمهوری اسلامی گفت: «بدون حضور ایران تعداد قربانیان نظامی
دوبرابر می بود.» هالوی می گوید: معنای این حرف چیزی نیست جز اینکه
ایرانی ها در درگیری ها حضور دارند.»
تهران هشدار می دهد که بحث ها را در اسرائیل در مورد حملۀ این کشور به
تأسیسات هسته ای ایران نباید تنها «حرکتی در جنگ روانی» قلمداد کرد:
«ایرانی ها باید متوجه باشند گزینۀ نظامی برای اسرائیل هم خیلی واقع
بینانه و هم ممکن است. یک گزینۀ نظامی وجود دارد.»
در این فاصله فضای نفس کشیدن برای حاکم سوریه بشار اسد تنگتر می شود. بعد
از نظامیان و دیپلمات های بلند پایه اکنون نخست وزیرش ریاض حجاب نیز به
خارج گریخته و به شورشیان پیوسته است. در بیانیه ای که سخنگوی حجاب محمد
العطری دو شنبه در فرستندۀ تلویزیونی الجزیره خواند آمد: «به این وسیله
اعلام می کنم که من به حکومت جنایت و وحشت پشت کرده ام و به انقلاب آزادی
و ارزش ها پیوسته ام.»
قبلاٌ محافل امنیتی اردن به فرستندۀ الجزیره گفته بودند که حجاب از طریق
مرز سبز به اردن گریخته است. کشور قطر به عنوان هدف احتمالی اعلام شده
است.
وزیرخارجۀ آلمان گیدو وستروله از نقطۀ عطف و نابودی حکومت سوریه صحبت
کرد. وی دوشنبه شب در لندن گفت: «دورۀ اسد به پایان رسیده است.» کاخ سفید
هم اظهار نظر مشابهی کرد. سخنگوی کاخ سفید جی کارنی گفت این واقعیت که
هرچه بیشتر مقام های بلند پایه می گریزند نشانه ای است که قدرت اسد
پیوسته بیشتر متزلزل می شود. به گفتۀ وی اکنون نوبت ملت سوریه است: اسد
دیگر نمی تواند کشور را در اختیار خود آورد زیرا ملت سوریه اجازه نخواهد داد
طبق توضیحات العطری، حجاب از دو ماه پیش نقشۀ فرار خود را کشیده بوده
است. این فرار با کمک ارتش آزادیبخش سوریه انجام شد. عمرغلوانجی که
تاکنون معاون نخست وزیر بود به جانشینی حجاب منصوب شد.
حجاب تازه در ژوئن به نخست وزیری برگمارده شده بود. قبل از آن حجاب ۴۶
ساله تمام عمر خود را صادقانه به اسد خدمت کرده بود. وی سمت های مهمی را
در حزب حاکم بعث داشت. وقتی در بهار ۲۰۱۱ اعتراض ها علیه اسد شروع شد وی
فرماندار استان لاتاکیا واقع در ساحل مدیترانه بود که خانوادۀ اسد هم اهل
همین منطقه اند.

بیش از پنجاه میلیون دلار هزینه «عدم تعهد» و بی مسئولیتی جمهوری اسلامی!


مسئولان رژیم فریبکارانه آنچه را که از جیب ملت برای نشست «غیرمتعهدها»
هزینه می شود، درآمد ارزی هتل ها قلمداد می کنند! حال آنکه این هزینه را
مهمان ها نمی پردازند که «درآمد ارزی» محسوب شود!
چندین هفته است که هزینه های میلیونی میزبانی از هفت هزار مهمان نشست
کشورهای به اصطلاح «غیرمتعهد» که قرار است در دهه نخست شهریور در تهران
برگزار شود مضمون برخی از رسانه های خود جمهوری اسلامی شده است. از
اتومبیل های میلیونی تا هتل هایی با امکانات رفاهی آنچنانی و خورد و
خوراک و تفریح.

«باشگاه خبرنگاران» در گفتگویی با منوچهر جهانیان، معاون گردشگری، از
آمادگی هتل ها برای پذیرایی از این میهمانان می نویسد. جهانیان نیز با
استفاده از کلاه شعبده بازی معروف جمهوری اسلامی بدون اینکه به روی خود
بیاورد که این هزینه سرسام آور برای نشستی که رژیم ایران از آن تنها
استفاده تبلیغاتی می کند تا دوستانی از میان کشورهایی بیابد که نقشی در
سیاست بین المللی ندارند، توسط دولت و از جیب ملت پرداخت می شود، این
هزینه را «درآمد ارزی مراکز اقامتی و هتل ها» قلمداد کرده و می گوید که
آنها بیش از 12 میلیون دلار درآمد خواهند داشت! در حالی که اگر قرار بود
این هزینه را خود دعوت شدگان بپردازند، آنگاه می شد از «درآمد ارزی» حرف
زد! حال آنکه دولت می تواند این مبلغ را بدون ایجاد زحمت پخت و پز و
نظافت برای کارکنان این هتل ها و مراکز اقامتی و این همه دنگ و فنگ برای
ساکنان پایتخت، به مدیران این هتل ها و مراکز گردشگری هدیه کند!
مهمانان این نشست که بسیاری از آنها با نحوه پذیرایی و خاصه خرجی های
جمهوری اسلامی آشنا هستند از حالا شکم خود را برای نشست «غیرمتعهدها»
صابون می زنند زیرا برنامه های ویژه ای نیز برای گردش و تفریح و خورد و
خوراک آنها در نظر گرفته شده است. بیهوده نیست که از مدتها قبل برنامه
ریزی شده تا کودکان خیابانی و گدایان و دستفروش ها از خیابان ها جمع آوری
شده و حتی پایتخت را پنج روز تمام تعطیل اعلام کرده اند!
بیشتر اعضای کشورهای غیرمتعهد از تنگدست ترین کشورهای جهان و عمدتا با
نظام های دیکتاتوری هستند که این نشست در تهران برای آنها یک سفر تفریحی
به شمار می رود. جمهوری اسلامی که ریاست سه ساله این کشورها را بر عهده
دارد برای سران 138 کشور دعوتنامه فرستاده که تا کنون 30 کشور به آن پاسخ
مثبت داده اند. «جنبش غیرمتعهدها» در سال 1961 به ابتکار جواهر لعل نهرو
(هند)، جمال عبدالناصر (مصر)، ژنرال تیتو (یوگسلاوی پیشین)، سوکارنو
(اندونزی) و قوام نکرومه (غنا) در جنگ سرد آن دوران شکل گرفت تا توازنی
در سیاست بین المللی بین دو قطب «شرق» و «غرب» به وجود آورد، با فروپاشی
شوروی و تغییر نقشه سیاسی جهان اهمیت و جذابیت خود را از دست داد. امروز
معلوم نیست این کشورها نسبت به چه چیز «غیرمتعهد» هستند! درباره جمهوری
اسلامی اما به جرأت می توان گفت که نسبت به رفاه و امنیت و آسایش مردم و
منافع ملی ایران واقعا «غیرمتعهد» است! این در حالیست که برخی از
زندانیان سیاسی از مهمانان این نشست خواسته اند به جای گردش و تفریح به
بازدید از زندان های ایران و گفتگو با آنها بپردازند. این در خواست از سران
کشورهایی که اغلب آنها خود مشابه این زندانیان را در زندان های خود
دارند شده است که البته چندان هم واقع بینانه نیست.

جمهوری اسلامی چه بر سر کودکان و نوجوانان آورده است؟


رفتار یک حکومت با کودکان از شاخص‌های بسیار مناسب برای داوری عملکرد آن
است. کودکان به علت شکننده بودن و عدم بلوغ عقلانی، نیاز به سرپرستی و
نگهداری دارند و اگر خوب نگهداری و پرورش نمی شوند یا از انها سوء
استفاده می شود حتما کاستی‌هایی در خانواده، جامعه و دولت به چشم می
خورد. از روزی که حکومت بشار به کودک کشی و شکنجه‌ی کودکان رو کرد قساوت
و خونریزی آن بر جهانیان (غیر از مقامات جمهوری اسلامی، روسیه و چین)
آشکار شد. وجود کودکان جنگجو در برخی مجادلات در قاره‌ی آفریقا چهره‌ی
زشت جنگ‌های داخلی و منطقه‌ای در این قاره را به نمایش می گذارد.
استفاده‌ی جمهوری اسلامی از کودکان و نوجوانان بسیجی در سرکوب آزادی‌ها و
حقوق مردم از بدترین انواع سرکوب است که هم سرکوب شده و هم سرکوب کننده
را در مقام قربانی قرار می دهد. قاچاق کودکان در برخی کشورهای آسیای جنوب
شرقی نیز وضعیت حقوق بشر در این منطقه را روشن می سازد.
مشکلات امروز کودکان (در این نوشته افراد زیر ۱۸ سال که نوجوانان را نیز
شامل می شود) در ایران چیست؟ و چه اقدامات پیش گیرانه‌ای برای عدم بروز
این مشکلات یا کاهش آنها صورت می گیرد؟ دولت در این میان چه نقشی دارد؟
کارنامه‌ی جمهوری اسلامی در مواجهه با حقوق و بهزیستی کودکان چگونه است؟
ازدواج کودکان
در سال ۸۵، حدود ۹۰۰ هزار کودک ۱۰ تا ۱۸ ساله ازدواج کرده وجود داشته
است. بیش از ۵۵ درصد این ازدواج‌ها در نقاط شهری و مابقی در نقاط روستایی
بوده است. البته رشد این ازدواج‌ها در نقاط روستایی بیشتر بوده است. در
سال ۸۴ در ایران ۲۲۶ هزار دختر زیر ۱۹ سال ازدواج کرده‌اند که این رقم در
سال ۸۹ به ۳۴۲ هزار رسید. ۲۶ هزار مورد از این ازدواج‌ها در سال ۸۴،
ازدواج کودکان ۱۰ تا ۱۴ سال بوده است. در سال ۸۹، ازدواج این رده سنی ۴۲
هزار مورد بوده است. در سال ۸۹، ۷۱۶ کودک زیر ۱۰ سال ازدواج کرده‌اند اما
این رقم در سال ۸۶، ۳۷۰ مورد بوده است. ازدواج‌ کودکان زیر ۱۵ سال در سال
۸۹، ۴۵ هزار بوده که ۴۲ هزار مورد آن مربوط به دختران بوده است. سال ۸۴
این رقم ۲۶ هزار عدد بوده که نشانگر رشدی معادل ۶۵ درصد در سال‌های ۸۴ تا
۸۹ بوده است. (فرشید یزدانی عضو انجمن حمایت از حقوق کودکان، فرارو، ۳۱
تیر ۱۳۹۱)
“جمعاً ۱۰۱۸۲۹ ازدواج در سال ۹۰ در استان تهران داشته‌ایم. در این مدت ۷۵
دختر یا پسر که کمتر از ۱۰ سال داشته اند در استان تهران ازدواج
کرده‌اند، ۳۹۲۹ دختر و پسر ۱۰ تا ۱۴ ساله پای سفره عقد نشسته ‌اند، ۱۹۲۳۷
عروس و داماد ۱۵ تا ۱۹ ساله ها بودند.” (الف، ۲۷ خرداد ۱۳۹۱)
مطلقه ها وبیوه ها
براساس آمار سال ۸۵ حدد ۲۵ هزار کودک مطلقه وجود داشته است. از این میزان
۱۵هزار در نقاط روستایی و مابقی در نقاط شهری بوده است. حدود ۱۲ هزار
کودک نیز در این سال مشاهده شده‌اند که همسرشان فوت کرده است که آمارش در
نقاط شهری بیشتر است. از ۲۵ هزار کودک مطلقه نزدیک به ۱۵ هزارنفر پسر
هستند و مابقی دختر. در رده سنی ۱۰ تا ۱۴ سال در سال ۸۵ در مجموع قریب به
۱۴ هزار کودک مطلقه وجود داشته است که با احتساب بیش از ۴ هزار کودک
همسرمرده می‌توان گفت که حدود ۱۸ هزار کودک بیوه در سال ۸۵ زندگی
می‌کرده‌اند. اگر سنین ۱۰ تا ۱۸ سال را مدنظر قرار دهیم تعداد ۳۷ هزار
بیوه کودک در کشور وجود دارد. براساس آمار سال‌های ۸۶ تا ۸۹ در میان
دختران هرسال به طور متوسط ۸۰۰ کودک ۱۰ تا ۱۴ سال طلاق گرفتند و حدود ۱۵
هزار کودک ۱۵ تا ۱۹ سال طلاق گرفته‌اند. آمار مربوط به پسران نیز براساس
همین نسبت تغییر می‌کند. هر چند طلاق گرفتگان زیر ۱۵ سال عمدتا دختران
بودند. (فرشید یزدانی عضو انجمن حمایت از حقوق کودکان، فرارو، ۳۱ تیر
۱۳۹۱)
کودکان سیگاری
سه درصد نوجوانان ۱۳ تا ۱۵ ساله ایرانى سیگارى هستند. ۶۶٫۷ درصد افراد
سیگارى در ایران اظهار کرده‌اند که اولین سیگار را در سن ۱۴ سالگى درصد
تجربه کرده‌اند. (آفتاب، ۴ خرداد ۱۳۸۴) بر اساس آمار سال ۲۰۰۶ سازمان
بهداشت جهانی بیش از ۴۰ درصد کودکان و نوجوانان ایرانی در معرض استنشاق
دود تحمیلى سیگار والدین خود هستند.
کودکان معتاد
بنا به برخی تخمین‌ها حدود هشت میلیون کودک در خانواده‌هایی زندگی می
کنند که یکی از والدین معتاد هستند. درصدی از این کودکان با خرید و فروش
مصرف مواد مخدر درگیر می شوند که تا حدود یک سوم تخمین زده می شود. سن
اعتیاد به ۱۲ یا برخی گزارش‌ها به ۱۰ سال رسیده است. (مصطفی اقلیما،
سلامت نیوز، ۶ مهر ۱۳۹۰) اسمهایی مانند شوره سر شیطان، سوخت موشک و نمک
هاوایی برای مواد مخدر صنعتی جذب نوجوانان و جوانان را به اعتیاد هدف
قرار می دهند.

کودکان کار
“از مجموع ۱۳ میلیون و ۲۵۳ هزار کودک رده سنی ۱۰ تا ۱۸ سال کشور در سال
۸۵، سه میلیون و ۶۰۰ هزار کودک خارج از چرخه تحصیل و یک میلیون و ۷۰۰
هزار کودک به صورت مستقیم درگیر کار بودند.” (مدیر عامل انجمن حمایت از
حقوق کودکان، مردم سالاری، ۱ مرداد ۱۳۸۷) این رقم رو به افزایش بوده تا
آنجا که بنا به گزارش مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۹ بیش از ۲میلیون‌ و ۵۰۰
هزار کودک کار در ایران وجود دشته که در معرض جدی کودک‌آزاری جسمی و جنسی
و اعتیاد قرار دارند. تحقیقى در جنوب تهران نشان مى‌دهد که ۶۶ درصد
کودکان خیابانی به بیمارى عفونت‌هاى انگلى روده، ۱۰درصد به عفونت‌هاى
ادراری، ۹۶ درصد به پوسیدگى دندان‌ها و بیمارى‌هاى لثه و ۲۴ درصد به
عفونت‌هاى پوستى مبتلا هستند. (ابتکار، ۱۹ اسفند ۱۳۸۹) گدایی، ولگردی،
آدامس‌فروشی، گل‌فروشی، دست‌فروشی و تن‌فروشی کارهایی است که این کودکان
بدان‌ها تن می دهند.

خشونت علیه کودکان
موارد خشونت علیه کودکان در ایران ثبت نمی شود و از این جهت آمار دقیقی
در این موضوع وجود ندارد. (سعید مدنی، ) اما اولا روشن است که بخش قابل
توجهی از والدین به تنبیه بدنی کودکان خود اقدام می کنند و ثانیا حکومت
هیچ برنامه‌ای برای کاهش آن ندارد.
اعدام کودکان
ایران تحت جمهوری اسلامی نه تنها بالاترین اعدام در واحد جمعیت را داراست
در اعدام کودکان و نوجوانان نیز در بالای فهرست اعدام کنندگان قرار می
گیرد. جمهوری اسلامی در اعدام کودکان از چین، سودان و پاکستان نیز پیشی
گرفته است.

محرومیت ها
جمهوری اسلامی کودکان ایرانی را از آموزش موسیقی محروم کرده است؛ دختران
حتی در سنین قبل از بلوغ به حجاب اجبار شده‌اند، آنها نمی توانند از بازی
با جنس مخالف لذت ببرند، مدارس کودکان ایرانی در کشوری ثروتمند اکثرا از
کتابخانه و تاسیسات ورزشی و آزمایشگاه و دسترسی به اینترنت و حتی دسترسی
به آفتاب محرومند، و کودکان در مدرسه تحت تبلیغات حکومتی قرار می گیرند.
کتب درسی مملو است از آموزه‌های ایدئولوژیک و تبلیغات مذهبی، و بخشی از
کودکان نیز برای پر کردن مواضعی در چرخدنده‌های ماشین سرکوب آماده می
شوند.
و در نهایت هدر دادن سرمایه های انسانی
هر هشت موضوعی که ذکر شد منتهی می شود به هدر دادن سرمایه‌های انسانی در
ایران. دولت کودکان را به حال خود واگذاشته یا از آنها سوء استفاده می
کند. سرمایه‌های انسانی بخشی در کودکی به روال‌های فوق هدر می روند، بخشی
در جوانی به خارج فرستاده می شوند، بخششی در داخل سرکوب می شود، و بخشی
نیز برای معیشت یا زیاده خواهی به ابزار رژیم تبدیل می شود که آن هم
اتلاف سرمایه‌های انسانی است.
در هر هشت موضوع حکومت مقصر اصلی است و نمی توان هزینه‌ها را به گردن خود
مردم انداخت. این دولت است که سن ازدواج را در سال‌های پس از انقلاب
پایین آورد و برخی از آنها را در سنین کودکی با صدمات ناشی از بیوگی رها
کرده است؛ این دولت است که به سیگار فروشان اجازه‌ی فروش سیگار به کودکان
را می دهد (در جهان توسعه یافته این امر ممنوع است)؛ در ایران هیچ نظارت
و کنترلی بر فروش سیگار اعمال نمی شود و کودکان و نوجوانان به راحتی می
توانند آن را خریداری کنند؛ این دولت است که هیچ برنامه‌ای برای جداسازی
کودکان از والدین معتاد خود و سپردن آنها به خانواده‌های سالم ندارد؛ این
دولت است که هیج چتر حمایتی برای خانواده‌های نیازمند فراهم نمی کند و
کودکان این خانواده‌ها به جای رفتن به مدرسه مجبور به کار می شوند؛ دولت
جمهوری اسلامی نه تنها با خشونت علیه کودکان مبارزه نمی کند بلکه خود به
اعدام آنها به خاطر ارتکاب جرم در شرایط عدم بلوغ اقدام می کند.
محرومیت‌های کودکان نیز نتیجه‌ی اقدامات مستقیم دولت‌اند. جامعه حتی اگر
بی تقصیر نباشد (که نیست) بدون کمک قانونی و سخت افزاری حکومت نمی تواند
این مشکلات را حل کند یا اصولا از وقوع آنها جلوگیری کند.

علی اکبر صالحی: گروگان ها در سوریه، بازنشستگان سپاه هستند

 
علی اکبر صالحی، وزیر امورخارجه ایران می گوید تعدادی از ۴۸  ایرانی گروگان گرفته شده توسط شورشیان در سوریه، بازنشستگان سپاه پاسداران و ارتش هستند که برای زیارت در دمشق حضور داشتند.

خبرگزاری ایسنا روز چهارشنبه به نقل از وزیر امورخارجه ایران، اعلام کرد این افراد در حال حاضر دارای پیوند نظامی نیستند. ارتش آزاد سوریه روز شنبه، گروگان گرفته شدگان را از اعضای سپاه پاسداران که ماموریت شناسایی داشته اند، توصیف کرد.

روز سه شنبه، بشار اسد در دیدار با سعید جلیلی، نماینده آیت الله خامنه ای در شورای عالی امنیت ملی جمهوری اسلامی، گفت به «تروریست ها» نرمی نشان نخواهد داد. دولت سوریه شورشیان را «تروریست» می نامد.


در همین حال، ملک عبدالله، پادشاه اردن می گوید بشار اسد، رییس جمهوری سوریه می تواند در صورت ناتوانی برای کنترل کل کشور، منطقه امنی برای اقلیت علوی ایجاد کند. او در مصاحبه با شبکه سی بی اس گفت چنین وضعیتی، بدترین سناریویی است که چندین دهه مشکل ایجاد خواهد کرد.