۱۳۹۲ بهمن ۱۳, یکشنبه

رجب طیب اردوغان در دیدار با علی خامنه‌ای گفت ایران خانه دوم من است !!!

رجب طیب اردوغان در دیدار با علی خامنه‌ای: ایران خانه دوم من است
سفر اردوغان به تهران و امضای ۵ سند همکاری مهم
در جریان سفر دوروزه رجب طیب اردوغان نخست‌وزیر ترکیه به ایران اعلام شد که حجم مبادلات بازرگانی ایران و ترکیه تا سال ۲۰۱۵ به ۳۰ میلیارد دلار می‌رسد. اردوغان از ایران به‌عنوان "خانه دوم خود نام برد.
رجب طیب اردوغان، نخست‌وزیر ترکیه، در نخستین روز سفر دو روزه‌ی خود به تهران با حسن روحانی رئیس‌جمهور، علی خامنه‌ای رهبر و چندتن دیگر از مقامات دولتی جمهوری اسلامی ایران دیدار و گفت‌وگو کرد.
در سفر به تهران وزیران اقتصاد، فرهنگ، گردشگری و توسعه ترکیه، گروهی از فعالان اقتصادی و ۵۰ خبرنگار ترکیه آقای اردوغان را همراهی می‌کنند. در فرودگاه بین‌المللی تهران، اسحاق جهانگیری معاون اول رئیس‌جمهوری ایران از اردوغان استقبال کرد.
به ‌گزارش خبرگزاری دانشجویی (ایسنا) در جریان این سفر سند تشکیل شورای عالی همکاری‌های سیاسی میان ایران و ترکیه به امضای رئیس‌جمهور ایران و نخست‌وزیر ترکیه رسید. همچنین در نشست مشترک اردوغان و هیئت همراه او با اسحاق جهانگیری، چهار سند همکاری مهم امضا شد.
در پی امضای تفاهم‌نامه‌های همکاری، نخست‌وزیر ترکیه و معاون اول رئیس‌جمهور ایران در یک کنفرانس خبری مشترک شرکت کردند. در این کنفرانس جهانگیری اعلام کرد که دو کشور ایران و ترکیه در مسیر افزایش مبادلات بازرگانی خود می‌کوشند و حجم این مبادلات در سال ۲۰۱۵ به ۳۰ میلیارد دلار خواهد رسید.
معاون اول روحانی ابراز امیدواری کرد که سفر اردوغان به تهران نقطه عطفی برای تعمیق و گسترش مناسبات تهران و آنکارا باشد.
در همین کنفرانس خبری اردوغان نیز گفت که در سال ۲۰۱۲ حجم مبادلات بازرگانی ایران و ترکیه به ۲۱ میلیارد و ۸۰۰ میلیون دلار رسید، اما این رقم در سال ۲۰۱۳ به ۱۳ میلیارد دلار کاهش یافت. اردوغان افزود که دو کشور رسیدن به ۳۰ میلیارد دلار دادوستد را در سال ۲۰۱۵ هدف قرار داده‌اند.
 همچنین نخست‌وزیر ترکیه در نخستین روز سفر خود در کاخ سعدآباد با حسن روحانی رئیس‌جمهوری ایران دیدار و گفت‌وگو کرد. در این دیدار وزیران خارجه، اقتصاد، توسعه و گردشگری ترکیه و وزیران خارجه، ارتباطات، ارشاد و صنعت و معدن و تجارت ایران همراه با معاون اول روحانی حضور داشتند. در این نشست سند تشکیل شورای‌عالی همکاری‌های سیاسی ایران و ترکیه به امضای روحانی و اردوغان رسید.
حسن روحانی ضمن تاکید بر تقویت بخش خصوصی در زمینه‌ی توسعه همکاری‌های اقتصادی میان دو کشور گفت که ایران و ترکیه می‌توانند مناسبات خود را به ویژه در ساخت نیروگاه و پالایشگاه و همکاری‌های صنعتی و نفت‌و‌گاز گسترش دهند.
روحانی نیز تصریح کرد که توسعه همکاری‌های ایران و ترکیه به عنوان دو کشور قدرتمند منطقه می‌تواند فعالیت‌های تروریستی را عقیم کند.
رجب طیب اردوغان در این دیدار ضمن اشاره به مناسبات اقتصادی و سیاسی تاریخی ایران و ترکیه گفت: «هدف ما این است که با توسعه روابط اقتصادی به قرارداد تجارت آزاد میان دو کشور دست پیدا کنیم.»
به‌گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، هدف تشکیل شورای‌عالی همکاری‌های سیاسی، گسترش همکاری‌های ایران و ترکیه در منطقه است. در حالی که سیاست دو کشور در برابر مسائل بسیاری از کشورهای منطقه از جمله سوریه و مصر یکسان نیست. ایران در سال‌های اخیر از رژیم بشار اسد و ترکیه از مخالفان وی پشتیبانی کرده است.
در آستانه‌ی سفر اردوغان به تهران احمد داود اوغلو وزیرخارجه ترکیه در گفت‌وگو با شبکه رادیو تلویزیون دولتی ترکیه گفت که انتظار دارد ایران در زمینه سوریه و درد و رنج‌هایی که مردم این کشور می‌کشند، نیز موضعی حساس‌تر داشته باشد.
شورای‌عالی همکاری‌های ایران و ترکیه قرار است هرسال یک‌بار در تهران و آنکارا تشکیل جلسه دهد و مسئولان وزارت‌خانه‌های اقتصادی، سیاسی و فرهنگی دو کشور در آن به رایزنی خواهند پرداخت.
اردوغان در ادامه سفر خود با سید علی خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی ایران، نیز دیدار کرد. در این دیدار آقای خامنه‌ای خواستار "بهره‌بردای صحیح" از فرصت‌ها و موقعیت‌های موجود در مناسبات دو کشور شد.رهبر جمهوری اسلامی جدیت در اجرایی شدن توافق‌هایی را که در جریان سفر اردوغان حاصل شده است ضروری دانست. اردوغان نیز ضمن تاکید بر اهمیت همکاری‌های متقابل، ایران را "خانه دوم" خود خواند.
سفر اردوغان به تهران، همراه با امضای توافق‌نامه‌های سیاسی و اقتصادی مهم در شرایطی انجام می‌شود که دولت ترکیه در عرصه داخلی با یکی از بزرگ‌ترین بحران‌های تاریخ خود روبرو است.
کابینه اردوغان در پی افشای فساد مالی بزرگ در میان فرزندان برخی وزیران ترمیم شده است، با این همه فشار بر دولت ادامه دارد.
در آستانه سفر نخست‌وزیر ترکیه روزنامه انگلیسی‌زبان "تودی زمان" ترکیه روی کار آمدن حسن‌ روحانی در ایران را  فرصتی مناسب برای بهبود روابط دو کشور خواند و افزود: «با کاهش تحریم‌ها علیه ایران، ترکیه روابط تجاری خود با ایران را گسترش خواهد داد».
احمد داوود اوغلو وزیرخارجه ترکیه نیز ۲۵ آذر ۱۳۹۲ در جریان آخرین سفر خود به تهران اظهار امیدواری کرده بود که مبادلات بازرگانی ایران و ترکیه تا سال ۲۰۱۵ به ۳۰ میلیارد و در سال ۲۰۲۰ به ۱۰۰ میلیارد دلار برسد.






نامه ی سی ام محمد نوری زاد به رهبر

به نام خدایی که راه گشود
 رفتن یا نرفتن، مسئله این است!
سلام به محضررهبرگرامی
حضرت آیت الله خامنه ای
سالروزبرآمدن جمهوری اسلامی است و من هدیه ای آورده ام برای این روزهای تلخ جناب شما ازجنس لبخند، ازجنس شادمانی، ازجنس امید وشوق وسرفرازی، ازجنس نور، ازجنس هرچه که شما اراده فرمایید. اصلاً ازجنس چیزهایی که ازدسترس همه ی ثروتمندان و همه ی سرشناسان وهمه ی دشمنانی که شما به هربهانه از آنها یاد می فرمایید خارج است ومن آن را مخصوص جناب شما با زرورقی ازغیرت مندی ومردانگی وعیاری کادوپیچ کرده ام تا به محضِ یک عنایتِ مختصرویک رخصتِ مختصرترتقدیمتان کنم.

راستی این روزها به چه متمایلید آقا؟ چه آرزوهایی درسرمی پرورانید؟ دوست ندارید دستی ازغیب که نه، ازآستین همین مردم ماتم زده برآید وشما را ازمتن هراس ها وزخم ها وآسیب ها وتلخکامی ها برهاند وبراریکه ای ازدلهای مردمان بنشاند؟ اطمینان دارم که خواهید فرمود بلی من بویژه این روزها به یک چنین آرزویی متمایلم وخواهان عملی شدنِ آنم.
وحتی ای بسا هیجان زده فریاد برآورید: آهای ای محمد نوری زاد، بگوببینم مگر می شود ناگهان ازنگرانی های استخوان سوزاین روزها تهی گشت وهمزمان درهای بسته ی دلِ مردمان را وا گشود وبه کانونی ازرضایتِ آنان راه یافت ودرهمانجا خانه کرد ومرتب ازبرکات ذکرها وسپاس ها وشگفتی های شان ارتزاق کرد؟ که می گویم: بله آقا، چرا که نشود. من متن یک معامله را پیش روی جناب شما وا می گشایم. نیک بنگرید: طبقِ این معامله وقرارداد، شما چیزی می پردازید ومردم، همین هایی را که گفته آمد تقدیم شما می کنند.

می بینید چه معامله ی خیرخواهانه ومنصفانه وهوشمندانه ونیکفرجامانه ای ست؟ طرف قرارداد با این که می بیند آسیب دیده وعمرش هدررفته وفرزندانش به پیریِ زودرس دچارشده اند، بازهمچنان جانب جناب شما را می گیرد ومعرکه ای ازنیکفرجامی را برای شما تدارک می بیند. با امضای این قرارداد، شما صادقانه می پذیرید که دراین بیست و چند سالِ رهبری، آن نبوده اید که باید می بودید. همین ودیگرهیچ.
فکرنمی کنم قراردادی به این خوشایندی درعمرتان با کسی وکسانی بسته باشید. که چه؟ که شما با آن که وظیفه ی معهود خود را بجای نیاورده اید وبرسرِطرفِ قرارداد سیلابی ازخسارت وآسیب جاری فرموده اید اما همو- طرف قرارداد – شما را برمی گیرد وغبارپریشانی ازجمال شما می زداید ودست نازنین شما را می گیرد ومی برد کجا؟ وسط دلش! ودرآنجا شما را برتختی که ملاتِ پایه هایش محبت ومهراست می نشاند. حالا شاید خود شما اصراربفرمایید که: من می خواهم یک به یک آسیب ها وخسارت های دورانِ رهبری ام درمتن قرارداد آورده شود. که این نیزپیشنهاد خوبی است. چرا؟
هم به این دلیل که دوطرفِ معامله – حداقل پیش وجدان خودشان – اقناع می شوند، وهم بخاطراین که این قرارداد بصورت یک سند تاریخی برای آیندگان باقی می ماند تا همان آیندگان بدانند تا قیام قیامت باید ازجناب شما به نیکی یاد کنند و نسل اندرنسل وامدارشجاعت وهوشمندی وحرّیت وکیخسروگونگی شما باشند. پس من با اجازه ی جناب شما نه همه بل تعدادی ازآن موارد را درمتن قرارداد می گنجانم وبسرعت می رویم سروقتِ امضای آن. به محضِ امضای قرارداد، مردم شما را برسردست می گیرند ومی برند آنجایی که گفتم ملاتِ پایه های تختش محبت ومهراست. پیشنهاد می کنم ذهن مبارک تان رااصلاً درگیراین مواردی که من برمی شمرم نفرمایید وبه تلخی هایش نیزاعتنا نکنید ومستقیم به غوغای بعد ازامضای قرارداد بیندیشید وهمان تخت مهرومحبتی که جایش کجاست؟ براریکه ی دل ها:
یک: شما دراین بیست وچند سال رهبری نشان داده اید که به راحتی فریب می خورید وبه راحتی اشتباه می کنید وبه راحتی برانجام خطاهای خود اصرارمی ورزید. وحال آن که قراربوده شما آگاه باشید وهوشمند باشید وقانونگرا. نه این که مدام به دام رنگینِ دسیسه گران بیفتید وخود نیزبه همین صفت متّصف شوید. یا قراربوده اگریک زمانی خطایی مرتکب شدید بدون شرم وبدون فوت وقت، روی درروی مردم بایستید وبه خطاهای خود اعتراف کنید وازمردم پوزش بخواهید. نه این که نخست خطا را به گردن دیگران بیندازید وسپس خود به انتقاد ازآن بپردازید.
دو: شما ویاران همراهتان درسالهای نخستِ بعد ازانقلاب، با فریاد های الله اکبردرمجلس، آقای بنی صدررا بخاطراین که کفایت سیاسی اش کامل نیست ازجایگاه ریاست جمهوری کنارگذاردید. خوب، چه ایرادی دارد؟ تصمیمی بوده که شما درآن زمان اتخاذ فرمودید وحتماً نیزبرای آن تصمیم ادلّه های متقنی فراهم آورده بودید. پرسش این که آیا خداوکیلی میزانِ دانش وفهم وآگاهیِ شما نه تنها دروادیِ سیاست، بل درحوزه های اقتصادی وامنیتی واطلاعاتی ونظامی واجتماعی وفرهنگی وبین المللی نیزازکفایتِ مکفی برخورداربوده است وهست؟ اگربفرمایید بلی، باید برای این بلی دلیل درست بیاورید. مثلاً بفرمایید این تصمیمات من دراین جاها ودراین موارد باعث شده که کشورازاین نقطه ی سفلی به این نقطه علیا نقل مکان کند.
واگرنه، قبول می فرمایید که کفایت های همه جانبه ی شما برای رهبریِ این مردم کافی نبوده ونیست، دراین صورت خودِ جناب شما کتاب قانون اساسی واسلامی را وابگشایید تا همه بدانیم قانون درباره ی رهبری که کفایت های همه جانبه اش ناکافی ومعکوس است، چه می گوید؟ ما برای این که جانب انصاف را رعایت کرده باشیم وازاین سندِ قرارداد چراغی بربیفروزیم برای آیندگانمان، آن را به استدلال می آراییم ودرآن به اشاره یِ چند مورد از ناکافی بودنِ کفایت های جناب شما بسنده می کنیم.
سه: شما دراین سالهای رهبری، دست برهرچه که نهاده اید، ازهمانجا مفسده ها برآمده است. فرهنگ؟ واویلا. امنیت؟ عجبا. اقتصاد ورشد وآرامش وآبادانی؟ ای بدا. دریک مثال، به غوغای ” تهاجم فرهنگی” وداستان”عوام وخواصِ” شما اشاره می کنم که شما سال ها هرچه دراین دو وادی بیشترمتمرکزشدید جامعه را به مفسده های بیشتری مبتلا فرمودید.
چهار: به راحتی فریب روسها را خوردید وبا ریسمان آنها به اعماق هسته ای فروشدید تا مگربا دستیابی به بمب اتمی دست به گلوی اسراییل وآمریکا ببرید واسم خود را با شجاعت بیامیزید ومدال آن را برگردن تاریخِ این مرزوبوم بیاویزید. روسها شما را بر زانوی خود نشاندند و پولهای مردم را با امضای شما برداشتند وبردند وآشغال های هسته ای خود را برای سرگرم شدن شما پیش روی شما فرش کردند وبرای شما فرصتی فراهم آوردند تا هرچه می خواهید شعاربدهید ورجزبخوانید وبرای آمریکا واسراییل خط ونشان بکشید وهمزمان به همان مدال شجاعت بیندیشید.
شما هرگزندانستید واکنون نیزنمی دانید که: به موازات نفرتی که شما برسراسراییل می باریدید ومی بارید، کارگزارانِ نفوذیِ اسراییل درهیبت سرداران سپاه واحمدی نژاد وجناب شریعتمداریِ کیهان، خواسته های اسراییل را ازامضاها وفریادهای شما برمی کشیدند وهنوزنیزبرمی کشند.

پنج: شما برای این که هست ونیستِ جامعه پیش پای جناب شما فرش شود، به ترساندنِ همگان حریص شدید. همگان را ترساندید وزبان مردم را به لکنت انداختید. جوری که ازمجلس شورای اسلامی اصطبلی پرداختید که درآن، صورت های انسانی، به مضحکه های حیوانی مشغولند. من البته جناب علی مطهری را ازاین اصطبل گند زده بیرون می کشم. مجلسی که دریک قلم، خون ستاربهشتی وصدها وصدها خون دیگررا دید وانکارشان کرد. ویا مجلسی که شلتاق های ویرانگراحمدی نژاد را دید وطبق خواسته ی شما راه بررواج حماقت های او گشود. مجلسی که جرأتِ نُطُق کشیدن ندارد تا شما را به هزاررفتارنادرستتان هشداردهد.
شش: شما چهره ی دستگاه قضایی را به حیاط خلوت خواسته های خود بدل فرموده اید وهیچگاه اجازه نفرموده اید دراین دستگاه، یک خودیِ خاطی تأدیب شود ومجازات ببیند. به اشاره ی جناب شما لشگری ازخاطیانِ خودی ازمهلکه های قضایی بدرجسته اند وطلبکارانه به بُهت مردمان خندیده اند. یک قلم بگویم؟ جلال الدین فارسیِ قاتل. بازبگویم؟ همه ی زندانیان واعدامیان سیاسی درهمه ی سالهای پس ازانقلاب. که اغلبشان بی طیِّ مسیرِدرستِ قضایی به تیغ جفای این
دستگاه – که خود مرعوب وزارت اطلاعات وسپاه است – زخمی شدند. که یا کشتندشان یا به زندان های بی دلیل گرفتارشان کردند.

بیش ازبیست وهشت سال پاکمردی چون مهندس عباس امیرانتظام بنا به فرمان جناب شما درزندان های مخوف شما آسیب دید وجناب شما بموازات آسیب های توفنده ای که برجسم وجان اوجاری می شد مست قدرت وامنیت وآرامش بودید. واصلاً نیزبه این اعتنا نبستید که جنابتان رهبراسلامی وشیعیِ این مردم است. که درهرکجای جهان اگربی عدالتی وبی قانونی وخاصه خواری جاری است، درکانون وحیطه ی رهبریِ شما نباید چنین باشد.
هفت: شورای نگهبان ومجلس خبرگان را آنچنان سطحی وآشکاربه طنزگاهِ متملقانِ ووابستگانِ خود بدل فرموده اید که هیچ نماینده وعضوی جرأت نکند یا نخواهد که برخسارت های جاریِ جناب شما انگشت نهد وبقای شما را درمسند رهبری به مخاطره اندازد یا به چالش بکشد.
هشت: ستاد اجرایی فرمان امام را که قراربوده بساطش چند ماهه برچیده شود، ویا تشکیلات عریض وطویل آستان قدس و برخی دستگاههای با نام وبی نام دیگررا به اسم خزانه ی شخصی خود سند زده اید وهرگزاجازه نداده اید نماینده ای ازیک دستگاه دولتی حتی بدانها چپ بنگرد وحساب وکتابی ازآنان طلب کند.
نه: با مسئولیت شخصی خود وبدون ارجاع به افکارعمومی، بشکلی گسترده درامورداخلی کشورهایی چون افغانستان وعراق وسوریه ولبنان وفلسطین دخالت کرده اید ودراین راه هم خسارت های جبران ناپذیری به آبرو وبه داشته های کشوروارد آورده اید وهم پولهای کلان مردم را بی اجازه ی مردم به این کشورها بخشوده اید واحتمالاً همچنان نیزمی بخشید.
ده: کاری کرده اید که بجزخودتان هیچ رییس جمهوری ازآسیب ومفسده درامان نمانده باشد. مگرمی شود ازبنی صدرتا هاشمی تا خاتمی همه وهمه ناجوربوده باشند ویک احمدی نژاد همان باشد که شما خواهانِ آنید؟
یازده: احمدی نژاد را ازانبان بیت مکرم خود برکشیدید وبدو میدان دادید تا همچویک بی پروای بی چاک ودهان هاشمی یا هرکه را که درمدارنفرت شماست بخاک اندازد وذلیل کند وخود نیزمثل یک خادم و خدمتکار دربرابرشما دست به سینه بایستد وخواسته های شما را بی مزاحمتِ قانون اجابت کند ودقیقاً آن باشد که شما می خواهید. وآنگاه که همان فرد بی چاک ودهان به سمت خود شما خیزبرداشت، همین شمای رهبرفرزانه، برای افشا نشدن مفسده های فرزندان وخویشان واطرافیان تان برای اوفضا پرداختید وراه های بسته را به روی او واگشودید.
دوازده: اگردرکارنامه ی رهبری شما جزفضاحت هسته ای هیچ نباشد، عدم کفایت شما دربایستگی های رهبری قطعی ومحرزاست. این را نه یک دشمنِ خونیِ شما، که دوست شما – محمد نوری زاد – می گوید.
سیزده: جامعه ای که آراسته اید، یک جامعه ی هردمبیل وترسیده ودزد ودزد زده ومعتاد وبیکاروپریشان وگیج ومنگ وتحقیرشده وغارت شده هم درعرصه های داخلی وهم درمجامع بین المللی ست. با دزدانی عربده کش که قبه های سرداری شان را خود جناب شما بردوششان چسبانده اید وهمزمان موانع راهشان را دربلعیدن وبالا کشیدن اموال مردم به دستوری وامریه ای برچیده اید.
چهارده: روحانیت ومراجع را به چند شاخه شقه شقه فرموده اید والبته خیلی ها را نیزذلیل خواسته های خود کرده اید. اینان را یا نمک گیرشان ساخته اید یا ترسانده اید یا رانده اید. راستی آقا جان، مگرنه این که شجاعت، یک ضرورت حتمی دربساط مرجعیت است؟ چرا اکثریت قریب به اتفاق مراجع ما شجاع نیستند وازجناب شما والبته ازشعبون بی مخ های دستگاه شما بشدت درهراس اند ونگران این هستند که به فرجام آقایان شریعتمداری ومنتظری وصانعی دچارشوند؟
پانزده: قبول می فرمایید که اسلام را ذلیل فرموده اید آقاجان. تا پیش ازانقلاب شیعه وسنی درکنارهم می زیستند ودرهیچ کجای جهان این دو را مشاجره ای ومجادله ای درمیان نبود. با ظهورجمهوری اسلامی ایران والبته با مدیریت مجدانه ی جناب شما دراین سالهای رهبری، وبا توهین ها وکجروی ها وفروکاستنِ شأنِ هموطنان سنی مان ازیکسوی، وبا سردادن فریادهای منافقانه ی وحدت از دیگرسوی ، به ظهورغده ی سرطانی ای توفیق یافته اید به اسم طالبان والقاعده که درگلوی مبارک جناب شما وسایرمسلمانان جهان جا خوش کرده جوری که نه پایین می رود ونه برمی آید وازهمانجا به خراش اندازی ونابودیِ چیزکی به اسم مسلمانی وآبروی مسلمانان مشغول است. بله آقا، ما به مقدسات آنان توهین کردیم وهیچ شان انگاشتیم وآنان با جلیقه های انتحاری برای ما آغوش گشودند.
شانزده: من گاه به این می اندیشیدم که مشکل شما نداشتن شناخت ازجهان مدرن است. که دراین جهان، داستان مذهب وگرایشات دینی داستانی حاشیه ای وفردی ودرونی است وکلاًدرآن جوامع، حساسیت های دینی ازصورت جامعه کوچیده وبه درون افراد پناه برده وهرگزنیزفرصتی برای ظهورنمی یابند. مدت هاست که دانسته ام جناب شما نه تنها ازجهان مدرن، که شناختی نیزازجامعه ی خویش ندارید. شما خدا وکیلی چقدرکردستان را خوزستان را بلوچستان را وهمین تهران را می شناسید؟
شما که خوش سخن اید، تلاش کنید یک دقیقه – آری یک دقیقه – بدون شعاروبدون بکاربردن واژگان کلیشه ای درباره ی مردم ایران صحبت کنید. به امرجناب شما اقلیت های اعتقادی هرگزفرصتی برای برآمدن واستخدام وقرارگرفتن درجایگاه های بایسته ی کشورشان را که نداشته اند، به مختصربهانه ای نیز دستگیرشده اند ودرزندان یا اعدام یا بی دلیل درحبس مانده اند. به محض قرارگرفتن دریک محفل سنی یا زرتشتی یا یهودی شما اما به وادی شعارگریزمی زنید وهیچ نیزبه این نمی اندیشید که اگربشود بریک حباب پوک خانه ساخت به تربیت ناشی ازشعارنیزمی توان دل بست.
هفده: شما سرمایه های نقدی وانسانیِ کشوررا یا تباه فرموده اید یا از ریخت انداخته اید آقا. جامعه ای پرداخته اید بی نخبه وانبوه ازمداحان. جامعه ی بی نخبه ومداح محور، مطلوب ترین فضا وفرصت را برای رفتارهای ناجورحکومتی فراخ کرده است. جامعه ی بی نخبه ومداح محورِامروزما، درست همان است که شما خواسته اید ومی خواهید. چرا که دریک ساختاردرست وپسندیده وقانونی، آقا مجتبای شما فرصت جولان نمی یابد وسپاه واطلاعات فرش زیرپای شما نمی شوند. سخن ازاطلاعات شد، شما خبردارید آیا چرا آقای روحانی وهمکاران او را هنوزکه هنوزاست به وزارت اطلاعات راه نداده اند؟
هجده: این مختصرنشان می دهد که شما به حوزه ی عمومیِ “حق الناس” پای نهاده اید ودرهمان حوزه به برداشت های خصوصی مشغولید. این ورود نابجا اگرازیک رهبرویک رییس جمهورِخدا ناباور روی بدهد، شاید پذیرفتنی ترباشد تا شما که خود را مغزاسلام ناب می دانید واحتمالاً که نه قطعاً خود را نایب امام زمان می دانید ومطمئناً نیزبه سرای باقی ایمان دارید وراجع به حق الناس ومطالبات اخرویِ آن ساعت ها سخن گفته اید ومیلیون ها مخاطب خود را به رعایت آن تشویق وترغیب وتحکم فرموده اید.
نوزده: امروزیکی ازحق الناس هایی که شما ازحقوق حتمیِ مردم برداشته اید وهمچنان نیزبه برداشتن های خود اصرارمی ورزید، حق انتخاب است. شما مردم را ازحق انتخابشان بازداشته اید. شما آنان را درهربزنگاهِ انتخاب، با دوزوکلک های امنیتی به بن بست هایی می کشانید که بناچارهمانی را انتخاب کنند که شما بدو متمایلید.
بیست: شما مردم را به انتخاب خودتان مجبورفرموده اید. واین، یک نقضِ غرضِ آشکاربا رهبریت اسلامی شماست. اگرقرآن فرموده: لااکراه فی الدین، این اکراه درپذیرش اجباریِ یک رهبر، به مراتب سهمگین ترونافذترازپذیرش اجباری دین است. لااکراه فی الدین یعنی آقای خامنه ای شما اجازه ندارید هم خود را وهم جمهوری اسلامی برمردم تحمیل کنید وازآنان بخواهید که همه ی مقدرات خود ونسل های خودرا به شما تفویض کنند. وحال آنکه شما سال هاست به همین کارِتحمیلی مشغولید ومردم را ازانتخاب آگاهانه وآزاد ومستقلشان بازداشته اید ومحرومشان فرموده اید.
بیست ویک: شما تا کنون هیچگاه، هیچگاه، هیچگاه درقبال مسئولیت های متعددی که برهمه ی آنها احاطه بسته اید، پاسخگونبوده اید. هیچگاه درهیچ مناظره ای شرکت نجسته اید وبه پرسش های صریح کسی ونماینده ای پاسخ نگفته اید. واین، یعنی چنگ بردن به همان “حق الناس”. همین تباه سازی های حق الناسی ست که می گویم شما را کفایتی برای رهبری نگذارده است.
بیست ودو: یکی ازبزرگترین حق الناس هایی که شما آن را بخاک انداخته اید وهمچنان اسلام اسلام نیزمی فرمایید، گریزازقانون است. این شما بوده وهستید که بسیج وبسیجی را تا قلچماقانی فحاش وهتاک وتخریبگرتنزل داده اید. جوری که به هرفرموده ویا حتی به هرنافرموده ی جناب شما مثل صاعقه برسرمنتقدان ومعترضان ومراجع مغایر فرود می آیند وبساطشان بهم می ریزند تا به آنان بفهمانند دراینجا چه کسی برسرکاراست وچه می گوید وچه می خواهد. شما هرگزبه قانون مقید نبوده اید وهماره خود را فراترازقانون دانسته اید. یک پرسش قانونی: راستی چرا گردشِ مالیِ بیت مکرم شما وهرآنچه را که شما وکارگزاران مستقیم وخویشاوندان شما ازپول مردم برمی دارید وبرمی دارند، مشخص وآشکارنیست وهیچگاه حسابرسی نمی شود؟
واما امضای قرارداد:
به محض امضای این قرارداد، شما داوطلبانه وآبرومندانه وبی سروصدا – همچون کیخسرو- به اسم استراحت وعبادت ازرهبری کنارمی روید وعرصه را برای انتخاب همه جانبه ی مردم وا می گشایید. مردم درقبال این رفتارشما چه می کنند؟ شما را به درون پرمهرخود راه می دهند وشما را برهمان تختی می نشانند که ملات پایه هایش ازمحبت ومهراست. وگرنه….. نه، اصلاً دلم نمی خواهد به این “وگرنه” بپردازم وآینده ی عنقریب شما را واشکافی کنم. اجازه بدهید مثبت اندیشی را برگزینیم وهمان پایان خوش وآن تختی را برای شما آرزوکنیم که ملات پایه هایش ازمحبت ومهراست.
با احترام وادب
محمد نوری زاد
یازدهم بهمن ماه سال نود ودو – تهران